حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت…
دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت…
حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد…
زخم داشت اما نـنالیـــــــــــــــــــــد …
گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــتـ …
حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه …
پر از فریاد بود امـا سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود…
جمعه 21 تير 1392برچسب:,
|
با آنکه زنـــــم
نمی ترسم اگر نگاهت کنم
و بگویــــم دوستت دارم
نمی ترسم اگر بار اول من ببوسم ات
می دانم همه ی زن ها اندکی مردانگی دارند
ولی وای از تو که با اندک زنانگـی ات ناز کنی مردانه مـــی روم
پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:,
|
خیلی حــرف هست...
که تــو هرروز در گـلویت...
بغــض کشنده ای احسآس کنی...
بـرای کسی که...
بدانی...حتی یک بار در عمـرش...
به خـاطر تــو...
بغض هـم نکـرده است... !!